بازگشت به صفحه اخبار
شنبه 27-05-1403
دسته بندی: سلامت , اجتماعی ,
آزنیک، گزارش می‌دهد؛

تنبیه بدنی برای تربیت صحیح فرزند ضروری است؟! /میلیونها کودک در معرض خشونت خانگی

چندی قبل، صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) اعلام کرد که نزدیک به ۴۰۰ میلیون کودک زیر پنج سال (معادل تقریبا ۶۰ درصد از آن گروه سنی در سراسر جهان) برخورد انضباطی فیزیکی یا روحی خشونت‌آمیز مثل کتک خوردن یا توهین شنیدن را در خانه تجربه می‌کنند که در ادامه گزارش، به جزییات بیشتر در اینباره می‌پردازیم.

 

خشونت علیه کودکان به چه معناست؟

به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آزنیک، مصداق‌های آزار روانی از نظر یونیسف می‌تواند شامل فریاد زدن بر سر کودک یا «احمق» یا «تنبل» خواندن او باشد. آزار فیزیکی نیز مواردی همچون تکان دادن، ضربه زدن یا کتک زدن کودک، یا هر اقدامی که منجر به ایجاد درد یا ناراحتی فیزیکی بدون ایجاد جراحت باشد، را شامل می‌شود. یونیسف به عنوان آژانس زیرمجموعه سازمان ملل متحد آورده است که از این جمعیت نزدیک به ۴۰۰ میلیون کودک خردسال، حدود ۳۳۰ میلیون نفر از آنها تنبیه بدنی را تجربه می‌کنند. حتی با وجود اینکه رفته رفته کشورهای بیشتری به ممنوعیت تنبیه بدنی کودکان روی می‌آورند، اما نزدیک به ۵۰۰ میلیون کودک زیر پنج سال از نظر قانونی در برابر چنین اعمالی محافظت نمی‌شوند. از طرفی، بیش از ۲۵ درصد (از هر چهار نفر یک نفر) از مادران یا سایر اولیای بزرگسالان معتقدند که تنبیه بدنی برای تربیت صحیح فرزندانشان ضروری است. در اینباره کاترین راسل، مدیر اجرایی یونیسف در بیانیه‌ای گفت: وقتی کودکان در خانه مورد آزار جسمی یا کلامی قرار می‌گیرند، یا وقتی از مراقبت اجتماعی و عاطفی از جانب عزیزانشان محروم می‌شوند، این موضوع می‌تواند احساس ارزشمندی و رشد آن‌ها را تضعیف کند.

 

علل خشونت علیه کودکان

برای پدیده خشونت علیه کودکان در عرصه خانواده یا همان خشونت خانگی، عواملی از این دست را برشمرده‌اند: ناآگاهی والدین از مهارت‌های فرزندپروری، مشکلات اقتصادی، مشکلات خاص خانوادگی، بی‌اعتنایی به ارزش‌های معنوی و مبانی اخلاقی در محیط خانواده، ترویج خشونت از سوی برخی رسانه‌های گروهی و در فضای سایبر، مشکلات رفتاری کودکان خاص، اعتیاد و بیماری‌های والدین و ...

افزون بر این موارد و در رابطه با خشونت‌های غیرخانگی، در بیانی کلی، شاید بتوان وجود نگرشی تبعیض‌آمیز و مبتنی بر کهتری کودکان در ساختار جامعه را عامل اصلی ارتکاب خشونت علیه آنان دانست.

از سوی دیگر جنسیت، سن، توان جسمی و مواردی از این دست را باید یکی از زیربناهای شکل‌گیری رویکردهای خشونت‌آمیز در قبال برخی اقشار و گروه‌های آسیب‌پذیر مانند زنان و کودکان و به ویژه دختران به شمار آورد.

همچنین، مشکلات آموزشی در جامعه، خود از عوامل زمینه‌ساز بروز خشونت علیه کودک محسوب می‌شود. مهارت‌های مرتبط با کنترل و مهار خشم می‌تواند گامی اساسی در راستای مقابله با خشونت باشد.

 

انواع خشونت علیه کودکان

خشونت علیه کودکان به چندین نوع تقسیم می‌شود، ولی عنصر اصلی که آن ها را به هم پیوند می‌دهد اثرات عاطفی/روانی آن ها بر روی کودک است.

خشونت روانی:

تحقیر کردن، شرمنده کردن، اهانت کردن، و خوار کردن مداوم کودک، نام گذاری روی طفل و مقایسه کردن او به‌صورت منفی با کودکان دیگر/ بی‌اعتنایی و بی‌توجهی به کودک به‌عنوان نوعی از مجازات، و یا صحبت نکردن با وی/تماس محدود جسمی ، خودداری از به آغوش گرفتن و نوازش کردن  او، خودداری از بوسیدن کودک یا دیگر رفتاری که نشان دهنده عدم توجه عاطفی به کودک باشد/ مواجه کردن کودک با خشونت اِعمال شده توسط دیگران، یا عدم توجه به خشونتی که توسط دیگران بر کودک اِعمال می‌شود.

خشونت در قالب بی‌اعتنایی:

نوع دیگر خشونت علیۀ طفل، بی‌اعتنایی به نیازمندی‌های اولیه (جسمی و روانی) اوست

بدرفتاری:

 شامل خشونت جسمی، جنسی، روحی و عاطفی و غفلت از نوزادان، کودکان و نوجوانان توسط والدین، مراقبان و دیگر افراد در خانه، مدرسه و مراکز نگهداری از کودکان است.

تهدید:

 رفتار تهاجمی ناخواسته توسط یک کودک دیگر یا گروهی از کودکان است و شامل آزار جسمی، روانی یا اجتماعی است و اغلب در مدارس و گروه‌های کودکان مشاهده می‌شود

خشونت شریک زندگی :

شامل خشونت جسمی و عاطفی توسط والدین  جدید یادر صورت طلاق والدین  سابق است.

خشونت جنسی:

 شامل آزار و اذیت جنسی کودک بی‌دفاع است.

خشونت عاطفی یا روانی:

شامل محدودیت حرکات کودک، خشونت، تهدید وتبعیض و دیگر اشکال غیر جسمی خصمانه است.

تاثیر خشونت خانگی بر آینده کودکان

از دست دادن اعتماد خود به دنیا

زمانی که کودکان که به وسیله نزدیک ترین افراد از نظر عاطفی مثل پدر و مادر مورد خشونت قرار می گیرند، اطمینان و اعتماد خود را به تمام دنیا از دست می دهند.

کودک به دنبال این آسیب، اعتماد خود را به دنیا از دست می دهد و این موضوع گاهی تا آخر عمر فرد نیز غیرقابل جبران است.

اضطراب، ترس های اجتماعی و رفتارهای بازگشتی

اضطراب از دیگر عوارض روان شناختی شایع در کودکان قربانی آزار است.

در این کودکان سطح اضطراب و گوش به زنگی بالاست و این اضطراب را خصوصا در ارتباط با فرد آزارگر و در مورد سایر افراد به صورت عمومی تر می توان دید.

ترس های اجتماعی هم در این کودکان بیشتر است و حتی ممکن است شاهد رفتارهای بازگشتی باشیم.

یعنی کودکی که کنترل ادرار و مدفوع داشته بعد از خشونت های جسمی ممکن است دچار ناتوانی در کنترل ادرار و مدفوع شود.

ضعف در فرزندپروری

  وقتی این کودکان در بزرگسالی نقش مادر و پدر می گیرند، ارتباط خوبی با فرزندانشان نخواهند داشت.

کودکان دختر مهارت های فرزندپروری را از مادر و کودکان پسر از پدر دریافت می کنند.

با وجود اینکه کودک از این آزار آسیب دیده و رنج کشیده و از نظر ذهنی شکنجه شده، ممکن است شیوه های فرزندپروری مشابه والدین خود را در پیش بگیرد و خشونت گرا شود و حتی در تربیت فرزندانش از خشونت جسمی استفاده کند

افسردگی

افسردگی از دیگر عوامل روان شناختی شایع در کودکان مورد آزار جسمی است. این افسردگی ممکن است طی دوره و بعد از دوره آزار جسمی دیده شود یا در سال های بعد یعنی در نوجوانی و بزرگسالی بروز کند.

ناتوانی در برقراری ارتباط

متاسفانه این کودکان در آینده در برقراری ارتباط با همسالان و بزرگسالان مشکل پیدا می کنند.

این کودک تجربه هایی کسب کرده که کودکان همسن او در مدرسه یا مهد تجربیات مشابه آن را ندارند و این مساله باعث می شود کودک خود را از دیگر کودکان جدا حس کند و نتواند ارتباط خوبی داشته باشد و در بازی ها و فعالیت های گروهی با آنها همراه نشود.

راهکار چیست؟

خشونت خانگی علیه کودکان این پتانسیل را دارد که آثار ماندگاری بر قربانیان مستقیم و غیرمستقیم بگذارد. با وجود چالش‌های روان‌شناختی مانند اضطراب و افسردگی که احتمالاً از خشونت خانگی ایجاد می‌شود، دریافت مراقبت‌های مناسب از یک متخصص سلامت روان و داشتن جلسات مشاوره کودک می‌تواند به مدیریت این اثرات در کودکان کمک کند. به یاد داشته باشید که شخصیت کودک، از همین سنین خردسالی شکل می گیرد و بهتر است رفتار شما و دیگر افراد نزدیک به کودک، به گونه ای باشد که او را در مسیر درست زندگی قرار دهد.