بازگشت به صفحه اخبار
چهارشنبه 27-01-1404
دسته بندی: اجتماعی , سلامت , فرهنگی و هنری ,
آزنیک گزارش می‌دهد

کودکان توانبخش؛ قربانیان نادیده‌گرفته‌شده نظام آموزشی

با وجود تمام شعارهای رنگارنگ درباره آموزش برابر، هزاران کودک توانبخش هنوز پشت درهای بسته مدارس ایستاده‌اند؛ بی‌معلم، بی‌امکانات، و بی‌امید.

به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آزنیک، در حالی که آموزش برابر برای همه شهروندان، از جمله کودکان و نوجوانان دارای نیازهای ویژه، یکی از اصول قانون اساسی و حقوق بشر است، شواهد میدانی نشان می‌دهد که نظام آموزش و پرورش ایران هنوز با تحقق این هدف فاصله‌ای جدی دارد.


شعار آموزش فراگیر، اما با دست‌های خالی

اگرچه طی سال‌های اخیر، اصطلاح "آموزش فراگیر" بارها از سوی مسئولان وزارت آموزش و پرورش تکرار شده، اما آنچه در عمل در مدارس کشور اتفاق می‌افتد، همچنان با این شعار فاصله دارد. عدم پذیرش دانش‌آموزان دارای اختلالات جسمی، ذهنی یا روانی در بسیاری از مدارس دولتی، نبود تجهیزات پایه‌ای و کمبود معلمان آموزش‌دیده از مهم‌ترین موانع موجود است.


نگاه خانواده‌ها: «فرزندان ما طرد می‌شوند»

مریم احمدی، مادر یک کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم، در گفت‌وگو با خبرنگار ما از تجربه تلخ خود می‌گوید: «مدرسه اول گفت توان پذیرش ندارد. دومی گفت کلاس‌ها شلوغ است. وقتی اسم اوتیسم را می‌شنوند، در را می‌بندند. حتی اجازه نمی‌دهند پسرم امتحان بدهد.»


نظام آموزشی بدون آمادگی برای تفاوت‌ها

در حالی که بیش از ۱۵۰ هزار کودک توانبخش در ایران به آموزش رسمی نیاز دارند، آموزش و پرورش هنوز نتوانسته‌ است نظامی منسجم برای شناسایی، آموزش و حمایت از این گروه طراحی و اجرا کند. معلمان بسیاری در مدارس عمومی اعلام می‌کنند که هیچ آموزش خاصی برای کار با این کودکان ندیده‌اند.

یکی از معلمان پایه سوم ابتدایی در حاشیه تهران گفت: «ما را به یک کارگاه دو ساعته فرستادند و گفتند آماده‌اید. اما در کلاس، نه ابزار داریم، نه راهنما. فقط با احساس مسئولیت جلو می‌رویم.»


مدارس نامناسب؛ چالش جدی فیزیکی و لجستیکی

عدم مناسب‌سازی فضاهای فیزیکی مدارس برای دانش‌آموزان دارای معلولیت نیز یکی دیگر از موانع اساسی است. رمپ‌ها، سرویس‌های بهداشتی ویژه، وسایل کمک‌آموزشی و حتی مبلمان استاندارد برای این دانش‌آموزان، در بسیاری از مدارس کشور غایب است.


کارشناسان چه می‌گویند؟

سعید محمدی، فعال حوزه حقوق افراد دارای معلولیت، معتقد است: «ما به جای شعار، به ساختار نیاز داریم. آموزش معلمان باید تخصصی و الزامی باشد. در عین حال، مدارس باید نه فقط فیزیکی، که از نظر فرهنگی هم برای پذیرش تفاوت‌ها آماده شوند.»


راه پیش رو: از حمایت واقعی تا اصلاح ساختاری

پیشنهادات کارشناسان برای بهبود وضعیت شامل:

  • تصویب و تخصیص بودجه مستقل برای آموزش فراگیر،
  • آموزش عملی و حرفه‌ای معلمان در تمام سطوح،
  • مشارکت خانواده‌ها در فرآیند تصمیم‌گیری،
  • و توسعه زیرساخت‌های مناسب‌سازی مدارس می‌شود.

تا زمانی که این موارد به صورت جدی اجرا نشود، وعده‌ها برای کودکان توانبخش، تنها در حد شعار باقی خواهد ماند.


صحبت پایانی

کودکان و نوجوانان توانبخش، بخشی جدانشدنی از جامعه ما هستند؛ کودکانی که اگر فرصت رشد و یادگیری پیدا کنند، می‌توانند در آینده به اعضایی فعال، مستقل و مؤثر تبدیل شوند. اما واقعیت فعلی نظام آموزشی کشور نشان می‌دهد که فاصله زیادی تا تحقق عدالت آموزشی برای این گروه وجود دارد.

بی‌توجهی به نیازهای این دانش‌آموزان نه‌تنها مصداق تبعیض آموزشی است، بلکه آینده هزاران کودک را در سایه قرار می‌دهد. آموزش و پرورش باید از نگاه صرفاً حمایتی و ترحم‌آمیز به یک نگاه تخصصی، علمی و حقوق‌محور تغییر مسیر دهد.

تا زمانی که آموزش برابر به یک اولویت واقعی تبدیل نشود—در بودجه، در سیاست‌گذاری، در تربیت نیروی انسانی و در فرهنگ مدرسه—هیچ شعاری راه به کلاس‌های درس نخواهد برد.

در نهایت، آموزش فراگیر نه لطفی به کودکان توانبخش، بلکه بخشی از حق مسلم آنان و آزمونی برای بلوغ اجتماعی ماست.




پایان//