بازگشت به صفحه اخبار
چهارشنبه 07-09-1403
دسته بندی:
آزنیک گزارش می‌دهد

نسل زد چه کسانی هستند؟/ چگونه می‌توان نسل زد را به کتابخانی علاقه‌مند کرد؟

نسل زد (و) یا نسل نت به افرادی تلقی می‌شود که تقریباً بین سال‌های 1995 تا 2010 متولد شده‌اند. این نسل از همان ابتدای کودکی وقتی چشمان خود را به روی دنیا گشودند، توانستند پیشرفت اینترنت و سایر ابزارهای هوشمند دنیا را ببینند و اصلاً به همین خاطر به آن‌ها نسل نت (اینترنت) یا بومی‌های دیجیتال گفته می‌شود.

 به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آزنیک، نسل زد در زمانی متولد شده که تغییرات تکنولوژی زیادی در دنیا رخ داده است. اینترنت همگانی شده و ابزارهای اتصال به اینترنت به راحتی در اختیار افراد قرار گرفته است. در نتیجه این موارد باعث شده است که نسل زد به عنوان نسلی فراشناختی در جامعه ظهور پیدا کند. 

کشورهای مختلف بر اساس سیستم جمعیتی که دارند هرکدام به نحوی از این نسل‌ها تشکیل شده‌اند. نسل زد یکی از مهم‌ترین نسل‌ها در تمام کشورها است. به نسل زد نسل اینترنت نیز گفته می‌شود. به همین دلیل کشورهای مختلف بخش‌های زیرساختی و اینترنتی خود را به نحوی برنامه‌ریزی کرده‌اند که به خوبی نیازهای این نسل پاسخ داده شده و فعالیت‌ها و رفتارهای اجتماعی و دیجیتالی این نسل را به خوبی پاسخ دهند. بر اساس بررسی‌های صورت گرفته نسل زد به دلیل وابستگی بالایی که به تکنولوژی دارد به نوعی تنبلی دچار شده است. همین امر باعث شده است که دنیای کسب‌وکارها در فضای دیجیتال به شدت تغییر کند. 

 

کتاب و کتابخانی یکی از مؤلفه‌های مهم فرهنگی هر جامعه است و لزوم توجه به آن بر هیچ‌کس پوشیده نیست. در کنار اهمیت مطالعه در جامعه، موضوع انس کودکان نسل زِد آلفا با کتاب نیز بسیار قابل توجه و مهم است. از آن جایی که کتاب دریچه‌ی ورود به دنیای حیرت‌انگیز علم و دانش است و یکی از مهم‌ترین روش‌های افزایش توانمندی‌های کودک به شمار می‌رود، همگان باید توجه ویژه‌ای نسبت به فرهنگ‌سازی و نهادینه شدن عادت مطالعه در کودکان داشته باشند. به‌خصوص که در دوره پس از کرونا و خلق فناوری بلاکچین و ظهور و گسترش روز افزون پدیده‌های جدید تکنولوژیک در زندگی‌هایمان و وابستگی کودکان به عنوان آسیب‌پذیرترین قشر جامعه به ابزار دیجیتال، مطالعه و کتاب‌خوانی در کودکان دچار آسیب شده و فضای مجازی و ابزارهای دیجیتال تا حدود بسیاری جای کتاب‌خوانی را در کودکان گرفته است. پس می‌بایست نحوه‌ی ارتباط با این نسل را بدانیم تا به تعاملی بهتر با آنها دست پیدا کنیم! طبعاً هرگونه سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی برای امور علمی و تربیتی این نسل، نیازمند شناخت عمیق و دقیق از ویژگی‌های اختصاصی ایشان و وجوه تفاوت‌های آن‌ها با نسل‌های پیشین است؛ ویژگی‌هایی که اگر به‌خوبی درک و مدیریت شوند، فرصتی برای پیشرفت این نسل و نقش‌آفرینی مفید و مناسب آن‌ها در آینده‌ی این سرزمین خواهند بود و اگر صرفاً با نگاه تهدید و برجسته‌کردن جنبه‌های منفی این خصوصیات دنبال شوند، به ابرچالشی برای نظام تربیتی و طبعاً نظام اجتماعی ما تبدیل خواهند شد! بله همه‌ی ما به‌عنوان ناشر، نویسنده، مترجم، ویراستار و تصویرگر در حوزه‌ی ادبیات کودک نوجوان نقش مهمی در آینده نسل زِد و آلفا داریم! 

 

در اینباره، محسن هجری نویسنده کتاب کودک و نوجوان، می‌گوید: من در مقام مولف کتاب کودک و نوجوان، هر چه در این زمینه تلاش کنم، در بهترین حالت می‌توانم خودم را به نسل دهه ۷۰ یا درنهایت ۸۰ برسانم. نسل جدید برای من نوعی ناشناخته است و تصور می‌کنم که این عدم شناخت، مشکلاتی را در زمینه خلق اثر ایجاد می‌کند. من گویی نمی‌توانم اثری را خلق کنم که با مولفه‌ها و شاخصه‌های زیستی این نسل هم‌خوانی داشته باشد. این عدم شناخت منجر به یک بحران بزرگ شده است و احتمالا به همین دلیل هم بچه‌ها بیشتر به خواندن کتاب‌های ترجمه رغبت نشان می‌دهند. 

 

هجری ادامه داد: ما نیاز به شکل‌گیری یک نوع گفتگو و هم‌نشینی میان مخاطبان و مولفان در حوزه ادبیات کودک و نوجوان داریم تا جهان این دو بیشتر به هم نزدیک شود. معیار‌هایی که جهان مخاطب امروز من دارد، احتمالا برای من غریب باشد و همین غریبی باعث می‌شود من نتوانم اثری را خلق کنم که جذابیتی برای او داشته باشم. 

 

این نویسنده با اشاره به فراگیری این شکاف در تمام بازار نشر کودک و نوجوان تأکید کرد: تصور می‌کنم در این زمینه برخی ناشران دولتی مشکلات جدی‌تری هم دارند چراکه کمتر از چارچوب‌های قبلی خود فاصله گرفته‌اند. گویی هنوز روی معیار‌های گذشته خود اصرار دارند و به همین دلیل کمتر هم می‌توانند با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند. 

 

نویسنده رمان اقلیم هشتم درباره تسهیل فرآیند ارتباط نویسندگان کودک و نوجوان با کانون پرورش فکری هم گفت: یک نویسنده در صورتی جذب یک مجموعه می‌شود که با محدودیت‌های رسمی و اداری مواجه نباشد. اگر ما قالب‌هایی را به‌صورت پیش‌فرض داشته باشیم و تصور کنیم می‌توانیم نویسندگان را در چارچوب آنها قرار دهیم، به‌طور طبیعی باعث دفع نویسنده می‌شویم. تصور من این است که باید در معیار‌ها انعطاف داشته باشیم تا رغبت برای همکاری دوسویه بیشتر و بیشتر شود. 

 

 


پایان//