بازگشت به صفحه اخبار
شنبه 24-08-1404
دسته بندی: اجتماعی , بازی و سرگرمی , فرهنگی و هنری ,
در گفت‌وگو با آزنیک مطرح شد

۱۰ سال برای ساخت «ملکه آلیشون»؛ خیال کودکانه‌ای که به سینما رسید

وقتی پروژه‌ای کودک و نوجوان ۱۰ سال در مسیر ساخت می‌ماند، یعنی حمایتی در کار نیست. ابراهیم نورآورمحمد، کارگردان «ملکه آلیشون» با همین جمله از تلخی‌های پشت‌پرده سینمای کودک می‌گوید؛ فیلمی که مأموریتش عشق‌ورزی به طبیعت است.

به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آزنیک، ابراهیم نورآورمحمد کارگردان فیلم سینمایی ملکه آلیشون، در گفت‌وگویی اختصاصی درباره شکل‌گیری تخیل از کودکی، چرایی ساخت این فیلم و چالش‌های بزرگ سینمای کودک توضیح داد.



تخیل‌گرایی از کودکی در من ریشه داشت
او سخنان خود را با اشاره به دوران کودکی آغاز کرد:«شروع هر ماجرایی از ژنتیک و شکل‌گیری ذهن و استعداد به هر موضوعی به صورت ناخودآگاه و ارثی اتفاق می‌افته و شکل می‌گیره.
می‌خوام اینو بگم که تخیل‌گرایی و داستان‌سازی از همون کودکی به صورت پیش‌فعال در من شکل گرفت، تا جایی که دوست داشتم همیشه یه چیزی بسازم یا خلق کنم.»



نورآورمحمد درباره شروع نقاشی‌اش گفت:«این موضوع با نقاش شدنم توی ۴سالگی اتفاق افتاد.
ولی نقاشی دنیای کودکی خودم و دنیای خیالی، شاید غیرعادی بود ولی دست خودم نبود. عاشق این دنیا بودم و دست خودم نبود. فکر می‌کردم شاید دورانی داره و می‌گذره ولی برعکس شدیدتر و طماع‌تر شدم که البته این بهم انرژی و حال خوب می‌داد.»



دنیای کودکان = دنیایی بی‌انتها برای خلق آثار
کارگردان «ملکه آلیشون» با تأکید بر اهمیت خیال کودکانه گفت: «دنیای بچه‌ها بی‌انتهاس و پیچیده، ولی پر از قشنگی و خیال.
وقتی این دنیا رو داشته باشید دست‌تون برای خلق آثار بی‌انتها همیشه بازه و باز می‌مونه...
و جالب‌تر اینه که به راحتی می‌تونید دروغ‌های پر از تخیل بسازید که برای بچه‌ها اصلاً دروغ نیست.»



او مثال جالبی هم می‌زند:«مثلاً می‌تونید به یه لیوان چشم و گوش و دهن بدید تا باهاتون رفیق بشه و هم‌صحبت‌تون باشه. این خیلی زیباست»



انگیزه اصلی برای ساخت فیلم: آموزش عشق به طبیعت

نورآورمحمد درباره فلسفه‌ی ساخت «ملکه آلیشون» توضیح داد:«اول عشق خودم به دنیای بچه‌ها، و بعد ایده‌پردازی برای آموزش و شکل‌دهی به ذهن کودکانه در قالب فیلم.
موضوع ملکه آلیشون دقیقاً یه آموزش و یه یادآوریه: بیایید طبیعت رو دوست داشته باشید.»



او درباره شخصیت اصلی می‌گوید:«شخصیت ملکه آلیشون از دنیای واقعی اومده؛ درختی که بعد از ۳هزارسال با ندانم‌کاری‌های آدما می‌شکنه و از بین میره.
آخه چرا؟ این درخت بسیار مقدس بود و نماد شکوه و عظمت. چقدر راحت از کنارش گذشتن.»


او تأکید کرد:«نمی‌دونم که جذاب هست یا نه، ولی می‌دونم این موضوع تأثیر فوق‌العاده‌ای می‌تونه توی ذهن کودکان و نوجوانان پدیدار کنه… چون ذهن اونا در حال رشد و شکل‌گیری هستش و بهترین موقع برای پرورش دادن موضوعات مهم توی مغز اوناست.
چقدر عالیه وقتی میشه در قالب یک فیلم فانتزی و تخیلی اینکارو کرد.»



چالش بازیگران محلی؛ یک سال برای تمرین بیان و لهجه!
«کار با بازیگرای محلی به شدت سخت و سنگین بود، دلیل اصلیش اینه که ما با مشکل گویش و فن بیان طرف هستیم و زمانی که سبک کار کلاسیک و کمی نزدیک به کار غرب با ادبیات خاص هستش، این کارو مشکل می‌کنه...
شاید ۱سال فقط زمان برای تربیت گویش و لحجه بچه‌ها وقت صرف کردم و این چالش بزرگی بود برای من.»



او به محدودیت انتخاب بازیگر هم اشاره کرد:«چون توی شهرستان با کمبود هنرمند و استعداد طرف هستیم مجبوریم وقتی کسی رو برای نقشی پیدا می‌کنیم که تقریباً مورد تایید هستش، باید روی کاراکتر فوکوس کنیم و تعلیمش بدیم تا آماده بشه. و متأسفانه این دردسر رو من داشتم.»




سینما و رسانه، نقش‌های مکمل در تاثیرگذاری بر ذهن کودک
نورآورمحمد درباره اهمیت رسانه گفت:«سینما و رسانه بزرگ‌ترین تأثیر رو دارن.
اگر فقط منظورتون سینما باشه، به تنهایی خیر... یا خیلی کم.
ولی وقتی مخاطب کودک و نوجوان باشه تأثیر بیشتر میشه.»


حمایت‌ها صفر؛ من قربانی‌ام!
در بخش پایانی گفت‌وگو، کارگردان صراحتاً از نبود حمایت گفت:«حمایت به شدت ضعیف... من نمونه‌ای از اون قربانی‌هایی هستم که کاملاً با شواهد مورد ظلم قرار گرفت.
وقتی یه پروژه کودک و نوجوان ۱۰سال طول بکشه، این یعنی چی؟ جواب مشخصه.»




پایان//