نکتهی مهم اینجاست که دوران کودکی آسیبپذیرترین مرحلهی زندگی است. در این مرحله، اهمیت آموزش در زندگی کودک بسیار فراتر از آن چیزی است که در یک کتاب درسی میخوانیم؛ زیرا زمان بسیار خوبی برای رشد مهارتهای اجتماعی و فردی کودکان است و می تواند به موفقیت آنها کمک شایانی کند. کنجکاویهای زیادی در ذهن یک کودک وجود دارد که باید روشن شود. درغیر این صورت، کودکان می توانند گامهای اشتباهی در زندگی بردارند. آموزش در دوران کودکی فرصتی برای خودسازی و یادگیری علایق آنها فراهم میکند و به کودکان این امکان را میدهد تا رویدادهای زندگی را تجزیه و تحلیل کنند و حتی از اشتباهات خود درس بگیرند و فرصت بهتری در تعیین هدف برای آینده داشته باشند. آنچه در دوران کودکی یاد گرفتیم تأثیر زیادی بر زندگی روزمرهی ما دارد.
موضوع آموزش کودکان آنچنان از اهمیت بالایی برخوردار است که کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد از آن با عنوان حق بر آموزش به عنوان یکی از حقوق بسیار مهم کودکان نام برده است. حق بر آموزش به عنوان یک اصل مهم حقوق بشری، در حوزه کودکان شامل حقوقی، از جمله حق دسترسی به امکانات آموزشی، حق برخورداری از آموزش با کیفیت و استاندارد، احترام به شأن و منزلت انسانی کودک، آموزش بدون تبعیض در تمام مراحل دوران کودکی، در دسترسبودن امکانات آموزشی و برابری فرصتها در آموزش است. حال با توجه به آهنگ پیشرفت سریع علم و تکنولوژی و با توجه به اینکه بشر وارد عصر دیجیتال و پدیدههای تکنولوژیک شده است و به تبع آن انتظار این که کودکی از حق طبیعی خود که همان تحصیل است جا بماند بسیار دور از انتظار به نظر میرسد، اما با وجود همهی امکاناتی که قرن جدید و بخصوص دنیای پساکرونا (دنیای پدیدههای تکنولوژیک مانند متاورس، هوش مصنوعی و…) در اختیار بشر قرار داده باز هم کودکانی هستند که متأسفانه به دلایلی از تحصیل جا ماندهاند و نتوانستهاند به گونهای که دوست دارند آینده خود را بسازند. در وهلهی اول این وظیفهی دولتهاست تا با فراهم کردن دسترسی آسان و راحت کودکان به آموزش به رشد و تعالی هرچه بیشتر کودکان به عنوان برکت زندگی و سرمایههای آینده جامعه کمک کنند. در این میان، آموزش در حذف کار کودک و رشد و توسعه شخصیت کودکانِ کار که از اهداف برنامه بینالمللی حذف کار کودک است قابل انکار نیست، زیرا کودکان به صورت یکسان و مساوی و بدون هیچ تبعیضی صاحب این حق هستند.
پس میتوان نتیجه گرفت نقش حیاتی آموزش در یک زندگی مولد و خوب غیرقابل انکار است و آموزش ارزش و تعالی زندگی فردی و اجتماعی را بهبود میبخشد. شاید دربارهی چرایی این موضوع و یا کیفیت زندگی افراد تحصیلکرده این سؤال پیش آید که چرا بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکار هستند؟ در پاسخ میتوان گفت که در بحث مادی شاید این نقص در جامعه وجود داشته باشد، اما قطعاً جهانبینی یک شخص لیسانسه نسبت به یک فرد بیسواد کاملاً متفاوت است. کما این که ممکن است در بحث تخصصی بسیاری از فارغ التحصیلان بیکار حال حاضر کشور، تنها برای کسب مدرک در دانشگاه تحصیل کردهاند و این امکان وجود دارد که در کسب دانش نسبت به رشتهای که در آن تحصیل کردهاند موفق نبودهاند. مسئلهی دردناکی که علاوه بر وارد آوردن خسارت به بودجهی عمومی، سبب گردیده تا بسیاری از اشخاص نسبت به درس و مدرسه بدبین شده و خیلی زود راه خود را تغییر دهند. در کنار آن جذابیتهای بازار در مقابل محیط بیروح مدارس، شوق کسب درآمد، ضعف ساختاری در نظام آموزشی کشور و … دلایلی بوده که میتواند توجیهی برای این امر مهم باشد.
باید گفت که آموزش و سلامت روانی کودکان در عصر تکنولوژی با تمام تجربیات کسبشده نیازمند سازماندهی است. ضمن اینکه مسائل مختلف در سیاستهای یکپارچه در زمینهی مراقبت و رشد کودکان خردسال و سیاستهای پیشگیری و مراقبت از کودکان نیازمند به حمایت ویژه در زمینههای حقوق کودک، استانداردهای آموزشی، آموزش خودمراقبتی، مهارتهای زندگی، محیط زندگی ایمن و اهمیت رسانه بر تربیت و رشد کودکان است. آموزش مسائل مختلف اهمیت زیادی دارد طوریکه در زندگی افراد و حتی امور روزانه آنها بهخوبی خود را نشان میدهد. اهمیت این موضوع به قدری است که باید آموزش را از سنین کودکی و دوره پیشدبستانی آغاز کرد زیرا هرچه کودک در این دوران بیاموزد در دورههای بعدی زندگی خود بر آن آموزهها تکیه خواهد کرد. بر این اساس دوران پیشدبستانی که به دوران یادگیری معروف است اهمیت بسیاری دارد و تأثیر زیادی بر زندگی افراد میگذارد. آموزش در زمینههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، تربیتی و... به کودکان باید با لحنی دلنشین همراه باشد حتی میتوان در این امر از قصه، داستان و بازی نیز کمک گرفت تا تأثیرگذاری را به نحو احسن انجام دهد. از طرف دیگر تعلیم و تربیت فقط وظیفهی مربیان و مسئولان آموزش و پرورش نیست بلکه قبل از آن خانواده به عنوان اولین نهاد نقش مهمی در آموزش فرزندان دارد. در واقع خانواده در زمینههای تربیتی، اخلاقی، روحی و روانی فرزندان میتواند مؤثر باشد و آموزشهای لازم از جمله مهارتهای زندگی، تصمیمگیری، قدرت نه گفتن، حل مسئله، برقراری ارتباطات اجتماعی، اعتماد به خود و خانواده را به کودک ارائه دهد. کودک در مدرسه نیز ضمن بهرهگیری از این آموزشها، باید مشارکت گروهی و رفتارهای صحیح را بیاموزد و در ابعاد دینی، اخلاقی، علمی، آموزشی و اجتماعی پرورش یابد و استعدادهایش شناسایی و شکوفا شود. از این رو مدارس و معلمان نیز میتوانند در امر آموزش فرد و تربیت صحیح او تأثیرگذار باشند. کودکان قبل از ورود به مدرسه رفتارها و مهارتهای گوناگون را توسط خانواده آموزش میبینند و با آموزههای خود وارد مدرسه میشوند. بنابراین ضرورت دارد که والدین آموزش صحیح و مناسبی دیده باشند. کودک باید از سمت خانواده و مدرسه مورد حمایت قرار گیرد تا از آسیبهای اجتماع در امان باشد. در حال حاضر که بعضاً کودکان پر جنبوجوش بوده و حتی در مواقعی پرخاشگر نیز هستند، خانواده نقش مهمی در سلامت کودک دارد و باید با آموزشهای خود و حفظ آرامش و امنیت محیط خانه فرزندان را آمادهی حضور در جامعه کرده و در نهایت والدین باید با معلمان و اولیای مدرسه همکاری داشته و با آموزش صحیح و کاهش دغدغهها و استرس کودکان را راهنمایی کنند.
محمدمهدی سیدناصری
مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه حقوق بینالملل کودکان
آخرین اخبار
کیفیت ضعیف آثار در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان همدان
مشاور هنری دبیر اجرایی جشنواره...
1403-08-29
بازدید 85 هزار نفری اختتامیه جشنواره تئاتر کودک و نوجوان در اپلیکشن شاد
مسئول vod اپلیکشن شاد، بیان ک...
1403-08-28
ارتقا برگزاری جشنواره تئاتر کودک و نوجوان در گرو برنامهریزی مدون
عضو هیات انتخاب آثار بیستونهم...
1403-08-28
آسم؛ سومین علت شایع بستری شدن در کودکان زیر ۱۵ سال
آسم یک بیماری التهابی مزمن ریه...
1403-08-27
معرفی برترینهای پویش کتابخوانی
با هدف ترویج مهربانی و توسعه ف...
1403-08-27